سوراخ کردن گوش
من و بابایی تصمیم گرفتیم که روز دختر ببریمت گوشت رو سوراخ کنیم 3 تایی حاضر شدیم و من ازت یه عکس گرفتم و رفیتم اونجا . وقتی رسیدیم اونجا رفتیم از داروخانش گوشواره بگیریم منم داشتم رنگ گوشوارت رو انتخاب میکردم و بالاخره صورتی انتخاب شد بابایی گفت این قشنگ تره اون خانومه که داشت علامت میزد تو شروع کردی به جیغ زدن اصلن بدت میومد کسی به زور بغلت کنه یا بهت دست بزنه میفهمیدی اخه
با کلی دنگ و فنگ و خلاصه جیغ و ویغ و کولی بازی گوشت سوراخ شد و بعد از 1 دقیقه شایدم کمتر شروع کردی به قهقهه های بلند زدن منم چشمام کرد شدی بود (در گوشت رو بیار یه چیری بهت بگم بابات اومد طرفم گفت بچمون تعادل روحی نداره...)منم دعواش کردم نمیخواد مامان خودت رو ناراحت کنی مردن دیگه......
منم انقدر ذوق میکردم که نگو....
نمیدونم عکست رو بزارم یا نه انقدر افتضاح جیغ میزنی که ...
البته عکس هم خوب نیفتاده و تاره
همیشه بابات بخواد عکس بگیره تار میندازه اصن عکاسیش خوب نیست