شهرکرد
سلام عشقــــــــــــــــــم
تابستون سال 93 اولین سالی بود که با هم سه تایی رفتیم شهرکرد خونه
مامان جون و باباجون بابایی.
تازه اونا اونجا اثباب کشی کرده بودن و درست حسابی مستقر نشده بودن
که ما یکم کمکشون کرده بودیم
تازشم برا خونشون هدیه بردیم یه رومیزی ترمه ازینا که رو میز گردا میندازن
خیلی خوکشل بود رنگشم سبز ابی بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی