1 ماهگی
سلام گل گلک مامان و بابا شما چقدر با مزه هستین نفسکم چقدر جیگری و من نمیدونستم نمیدونی چقدر دوست دارم حتی نمیتونم ازت یه لحظه دور بشم اگه هم شبا نخوابیده باشم بازم نمیتونم خودم بخوابم و یکی تو رو نگه داره نمیدونی چقدر بهت وابسته شدم حالا بزار یه ...
نویسنده :
مامانی و بابایی جون
8:17
اومدن به خونه
سلام مامانی خوبی دیگه تو اومدی پیشمونا اومدی تا به زندگیمون یه رنگی نو و تازه بدی بالاخره از بیمارستان مرخص شدیم و باباجونی هم گفت از بیمارستان که میاین یه راست برین یه خروس بکشید و بعدش بیاین ما هم رفتیم یه خروس کشتیم و اومدیممممم و اقاهه هم خونش رو یکم گذاشت رو پیشونیت قربونت برم الهی تازه برای شما 2 بار خروس کشتیم یه بار باباجون مامانی که میخواستیم بریم خونشون یه بارم باباجون بابایی که رفتیم خونشون الهی ما...
نویسنده :
مامانی و بابایی جون
0:29
مراسم جشن سیسمونی مخملی
یه روز خوب و دیدنی جشن قشنگ سیسمونی یه گهواره یه تختخواب کیف و کلاه کفش و جوراب اسباب بازی ظرف چینی خوش به حال مامان ونی نی سلام مخملم بیا پیشم تا یه موچ گنده بکنمت انقده نازی مامانی  ...
نویسنده :
مامانی و بابایی جون
20:31
رفتن به بیمارستان
سلام بر دخمل نازم وای مامانی دیگه تموم شدش انتطار تموم شدش فقط لحظه دیدار داره میرسه دیداری شیرین و فراموش نشدنی مامانی دیگه ماه شمار و روز شمار تموم شدش رسیده به ساعت و دقیقه شمارچقدر شیرینه چقدر...... و بابایی و به همراه مامان و بابا و برادر خودم با مامان و خواهری بابایی رفتیم به سمت بیمارستان همه خوشحال بودن و منتطر شما &nb...
نویسنده :
مامانی و بابایی جون
15:28
غربالگری دخملم ...
سلام مامانم ببخشید که وبت رو دیر اپ میکنم اصلا وقت نمیکنم و همه وقتام برای تو خوشملممم وقتی شما 3 روزه بودین ما شما رو بردیم برای غربالگری تا از سلامت نفسمون خیالمون راحت شه من که مطمئن بودم هیچیت نیست اما رفتیم برای اطمینان کامل وقتی &...
نویسنده :
مامانی و بابایی جون
14:24
بند ناف
سلام بریکی یه دونه ی مامان خوفی ؟ خوشی ؟ مماغت چاقه ؟ خب خدارو شکررررررر راستی ماما نی مبالکت باشه که بند نافت افتاد اگه گفتی تو چن روزگی افتاد؟؟؟؟؟؟؟ نمیدونی؟ حدس بزن جون مامانی یکم فکر کن نخیرم اشتباه گفتی تو...
نویسنده :
مامانی و بابایی جون
14:20